سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همه چیز و هیچ چیز

در این وبلاگ نوشته ها و نظراتم، نقدهای شخصی بر مسائل مختلف، ترجمه ها، شعرهای داخلی و خارجی، داستان کوتاه، فیلم، موسیقی، شاید مطالب درسی و علمی، و هر چه که مورد علاقه ام باشد را می آورم.

شرح حریق

    نظر
فصل امتحانات موقع مناسبی برای کارهای جنبی نبود. اما آیا نوشتن شرح حریق هم جزءِ کارهای جنبی بود؟ نمی دانست. فقط می دانست که دارد از درون می سوزد، بی آنکه بتواند آتش را خاموش کند. همیشه موقع نوشتن مطالب خاص – یعنی مواقعی که می خواست از دنیای استعارات فاصله گرفته و رک نویسی کند -  آرزو می کرد کسی جز خودش آنها را نخواند. اما کلا رک نویسی برایش خیلی بعید بود. نمی توانست حرف دلش را بدون استعاره و تشبیه و خارج از لفاف بنویسد. مضحک اینکه درد دل هایش را می توانست برای دوستان بیان کند اما هنگام نوشتن آنها، دست و دلش می لرزید. شاید هم دلیلش این بود که هنگام بیان شفاهی درد دل ها، موقعیت بیشتری برای توجیه داشت و از طرفی شخص شنوا را خودش  بر می گزید. همیشه هنگام انشاء، این ترس آزارش می داد که مبادا رازهای دلش بدست نا اهل و بی خرد افتد.