سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همه چیز و هیچ چیز

در این وبلاگ نوشته ها و نظراتم، نقدهای شخصی بر مسائل مختلف، ترجمه ها، شعرهای داخلی و خارجی، داستان کوتاه، فیلم، موسیقی، شاید مطالب درسی و علمی، و هر چه که مورد علاقه ام باشد را می آورم.

دروغ های بزرگ

    نظر

دروغ های بزرگ
یا تخیلات یک احمق

((
امروز ساعت 5 صبح از خواب برخاستم و بعد از انجام کارهای معمول روزانه (مثل مستراح رفتن، ورزش کردن، صبحانه مرگ کردن و دوش گرفتن) برای امتحان فردا شروع به مطالعه کردم (جدای از مطالعات تحقیقاتی و علمی). اصلا بین مطالعه ام وقفه نیافتاد. مثلا 20 بار از پای کتاب بلند نشدم.اصلا سیگار نکشیدم.

امروز اصلا دلم نگرفت!
امروز اصلا یاد کسی آزارم نداد!
امروز اصلا دلتنگ کسی نبودم!
امروز فقط درس خواندم!

خودش زنگ زد!
گفت دوستت دارم!
همیشه دوستت داشته و خواهم داشت! (یعنی غیر از اینکه الان دوستم دارد، در گذشته و پیش از آنکه مرا ببیند ؛ و در آینده زمانی که من مرده باشم و یا خودش مرده باشد مرا دوست داشته و خواهد داشت!)

هیچ کس جز من در زندگی اش نبوده ، نیست و نخواهد بود!
))

خواب زیبایی می دید اما پیوسته این فکر آزارش می داد که نکند خواب باشد. از او حتی رویایی با آرامش دریغ شده بود!

از خواب پرید . ساعت 12 ظهر بود. فردای آن روز امتحان داشت. سیگاری آتش کرد . در حالیکه ...
دلش گرفته بود!
یاد کسی آزارش می داد!
با تمام وجود احساس دلتنگی و تنهایی می کرد!
هیچ مطالعه ای نکرده بود!
و......
هیچ کس زنگ نزد!